یا شافی
اگر پزشک هستی، دیگر متعلق به خودت نیستی، اگر متعلق به خودت هستی، دیگر پزشک نیستی (شادروان دکتر قریب)
پزشکان گرانقدر میهنم
مادامی که تلخیِ زندگیِ دیگران را شیرین می کنید، بدانید که زندگی می کنید.
دست هایی که شفا می دهند مقدس تر از لب هایی هستند که دعا می خوانند.
آدم هایِ بزرگ زود از یاد نمی روند و به انتها نمی رسند.
حضورتان اشارتیست پیامبرانه، شاید دردمندی به دستانِ شما دخیل بسته باشد.
وجودتان سزاوارِ تکریم و قدر است، که بسی گرانقدر است.
با افتخار، ارزشِ علمی و انسانی تان را پاس می دارم.
آنگاه که دردمندی سلامتِ خود را بازیابد، آنگاه که دستی به نشانِ شکر به آسمان بلند شود، ملائک وجودتان را می ستایند.
چو بیمار از شفا سرمست گردد / طبیب از فرط شادی مست گردد /خدا شافی و این خود افتخاری است / که دستی با خدا همدست گردد
«پزشک» با شوق و رنج می آموزد تا رنجِ انسان را به شوق و آرامش برساند،
طبیب را مظهرِ اسمِ محیی و احیاء گری نامیده و عیسوی مسلک می دانستند که با دمِ مسیحیائی خویش ، درد و رنج را از جسم و روانِ دردمندان زدوده و شوقِ امید را در کالبد جسم و روح زندگی آنان می دمیده است.
از صمیمِ قلبم، قلبی که به لطفِ پروردگارم و با دستِ پر مهرتان تپیدنی یافت، قدردانِ مهربانیِ تانم.
دوستدارِ همیشگیِ شما، سید عزیز غفاری